شازده کوچولو از سیارشون زنگ زد به روباه و گفت:چرا آدمها ایقدر از یکدیگر بت می سازند؟
صدا آمد:از بی ادبان!
فهمید اشتباهی شماره لقمان رو گرفته،قطع کرد...!
جوجه جوجه تیغی ؟توله جوجه تیغی؟جوجه تیغاله(گوساله،بزغاله)!؟
مرد مثل طالبی میمونه،اگه شیرین نباشه با یکمی شکر میشه خورد.
زن مثل هندونه میمنونه،اگه شیرین نباشه مرد که هیچ جلو گاوم بندازیم نمیخوره.
روز مرد مبارکبا هم عشق رو شناختیم دل از همدیگه باختیم که قصر آرزو هامون رو با همدیگه ساختیم. من آن باده پرستم که از عشق تو مستم،امید و ارزو هامو به چشمون تو بستم.منو رها کن از من بیگانه از خویشم کن در هوای عشقت عاشق تر از پیشم کن.بذار به شوق روی تو زندگی آغاز کنم زمزمه های عاشقی با دل خود ساز کنم.مرغک پر شکسته ام دست نوازشی بکش که در هوای عشق تو هوای پرواز کنم
تو رو اون لحظه که دیدم به بهانه هام رسیدم از تو تصویری کشیدم که اون رو هیچ جا ندیدم تو رو از نگات شناختم قصه از عشق تو ساختم تو رو از خودت گرفتم با تو یک خاطره ساختم. ای تو بهانه واسه موندن ای نهایت رسیدن،ای تو خود لحظه بودن تا طلوع صبح خورشید رو دمیدن.ای همه خوبی همه پاکی تو کلام آخر من،ای تو پر از وسوسه عشق تو شدی تمامی زندگی من.
سلام به دوستای خوبم میخواستم یه موضوعی رو براتون بگم من بنا بر دلایلی باید برم زیر تیغ جراحی رفتنم با خودمه ولی بر گشتنم با خدا از همگی حلالیت میطلبم اگر چیزی گفتم که باعث شد از دستم ناراحت بشین خوبی که نکردم بدیامو حلال کنین.
همتون رو دوست دارم خدافز
ادامه مطلب ...
غضنفر:برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسرش:کولا یا پپسی؟
غضنفر:کولا
پسرش:دایت یا عادی؟
غضنفر:دایت
پسرش:قوطی یا شیشه؟
غضنفر:قوطی
پسرش:کوچک یا بزرگ؟
غضنفر:اصلا نمیخوام واسم آب بیار
پسرش:معدنی یا لوله کشی؟
غضنفر:معدنی
پسرش:سرد یا گرم؟
غضنفر:میزنمتا
پسرش:با چوب یا دمپایی؟
غضنفر:حیوون
پسرش:خر یا سگ؟
غضنفر:گمشو از جلو چشمام
پسرش:راه برم یا با دو؟
غضنفر:با هر چی برو فقط نبینمت
پسرش:باهام میای یا تنها برم؟
غضنفر:میام میکوشمتا
پسرش:با چاقو یا ساطور؟
غضنفر:ساطور
پسرش:قریانیم میکنی یا تیکه تیکه؟
غضنفر:خدا لعنتت کنه قلبم وایساد
پسرش:ببرمت دکتر یا دکتر بیارم اینجا؟
غضنفر مرد!
پسر کوچولویی در مراسم عروسی از مادرش پرسید: مامان،چرا اون دختره لباس سفید پوشیده؟
مامانش گفت:این تو عروسی ها رسم هست که عروس لباس سفید بپوشه،بخاطر اینکه عروس خیلی خوشحاله و امروز بهترین روز زندگیشه.پسر یه خورده فکر کرد و گفت:خوب چرا پسره(داماد)لباس مشکی پوشیده؟
تو هر مغازه ای که میریم نوشتن به علت کم لطفی بعضی از دوستان نسیه نمیدیم یا خودمون داریم صحبت میکنیم میگیم قابل توجه بعضیا...
این بعضی ها عجب نامردیه هم کم لطفه هم ادم شرور و بدیه که همه دارن بدشو میگن...به قرعان