آریــــــامـن

الهه دوستی ، پیوند و آرامش

آریــــــامـن

الهه دوستی ، پیوند و آرامش

نریزه آبرویی...

با هم بیاین دعا کنیم
خدامونو صدا کنیم
که آسمون بباره
فراوونی بیاره
ازش بخوایم برامون
سنگ تموم بذاره
*

راهها ی بسته وا شه
هیچکی غریب نباشه
صورت و شکل هیچکس
مردم فریب نباشه
**

شفا بده مریضو
خط بزنه ستیزو
رو هیچ دیوار و بومی
نخونه جغد شومی
***

خودش می دونه داره
هر کسی آرزویی
این باشه آرزومون
نریزه آبرویی
****

دعا کنیم رها شن
اونا که توی بندن
از بس نباشه نا اهل
زندونا رو ببندن
*****

سیاه و سفید یه رنگ بشه
زشتی هامون قشنگ بشه
کویرا آباد بشن
اسیرا آزاد بشن
******

خودش می دونه داره
هر کسی آرزویی
این باشه آرزومون نریزه آبرویی

نظرات 8 + ارسال نظر
سوشا چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:27 ب.ظ

ادوین شربت خوردنت تو حلقا خخخخخخخخخ

دیبونا کردی

sahel7979 شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:45 ق.ظ http://www.sahel7979.blogfa.com

هر کسی می تواند با شما لبخند بزند

هر کسی می تواند با تو گریه کند

اما کسی که تو را دوست دارد

وقتی اشک در چشمان شماست ، میتواند آنرا تبدیل به لبخند کند . . .

sahel7979 شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:47 ق.ظ http://www.sahel7979.blogfa.com

وقتی پایت خواب می رود

نمی توانی درست راه بروی

لنگ می زنی!

وقتی قلبت خواب می رود

نمی توانی درست فکر کنی.

عاشق می شوی !

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

الان این ادوین و حامی قلبشون نامیزون زده و خواب رفته هههه

وخی

sahel7979 شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:49 ق.ظ http://www.sahel7979.blogfa.com

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز می شود

گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام می گردد

گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود می شود

گاهی با یک بی مهری ، دلی می شکند

مراقب بعضی یک ها باشیم

در حالی که ناچیزند ، همه چیزند . . .

ممنون عالی بود

♥ H O SS E I N ♥ سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:31 ب.ظ http://alone-god.blogfa.com

در شهر بودم دیدم هرکس به دنبال چیزی می دود :
یکی به دنبال پول
یکی به دنبال چهره دلکش
یکی به دنبال لحظه ای توجه چشمان هرزگرد
یکی به دنبال نان
یکی هم به به دنبال اتوبوسی !
اما دریغ ؛ هیچکس دنبال خدا نبود و خدا به دنبال همه …

میثم چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:40 ق.ظ http://mh-hesepenhan

بغض ِ بی واژه

بغض بی واژه ای روی شعرم
امشب از آسمانت چکیده
باید آهسته بنویسم این بار
تا کسی گریه ام را ندیده

می نویسم به تو تا بدانی
از خودم از همین دل سروده
سهم من روزگار بدی شد
سرنوشتی که دست تو بوده

باید آهسته بنویسم این بار
روزگارم تماماً سیاه شد
آمدی خط زدی روی مشقم
ساده گفتی به من اشتباه شد

من برای تو جنگیده بودم
تا که شاید به سمتت بیایم
فاصله سهم ما شد که اینک
تو جدایی و من هم جدایم

باید آهسته بنویسم این بار
باعث گریه هایم تویی تو
لااقل یک شبی مهربان باش
مرهم زخم های دلم شو

لیلی دوشنبه 16 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 03:55 ب.ظ

چیشده عایا؟؟؟
کی شربت خورده؟؟
منا میخوا

هچی نیمه شعبانی رفتا شربت خوردا عکسا گرفتن

لیلی سه‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:29 ب.ظ

توفتی بخوری:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد