آریــــــامـن

الهه دوستی ، پیوند و آرامش

آریــــــامـن

الهه دوستی ، پیوند و آرامش

بازم دخدر

رفته بودم سوپرمارکت چیز میز بخرم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دختره اومده داخل دست گذاشته رو پفکا میگه:
ببخشید آقا ازین پفکا دارید؟
یارو هم یه نیگا به من یه نیگا به دختره کرد بعد گفت:
نه خانوم تموم کردیم فردا میاد برامون
اونم باور کرد از مغازه رفت بیرون!!!
بالاخره دخترن دیگه خودتون میدونید بقیشو :)))
نظرات 3 + ارسال نظر
رئیس دیونه ها دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:30 ب.ظ

توقعی نی ازشون

والا

تیرماهی سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:50 ق.ظ

ببین شما دقت به اصل ماجرا ندارین..یا فروشنده ویاتوکه داشتی بهش دقت میکردین حتمایطوری نگاش میکردین که انگار بشقاب پرنده دیدین با اون چشمهای وزغیتون..خب دختره هم بیچاره هول شده خو

دختری به یه نگا هول شده همون بهتر بره تو سیرک دلقک بشه

مصوم سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:01 ب.ظ

تیری این گف بود تو زدی!!!!؟؟
ادوین آروم باش!!!!!ایقه تند میری کلت میخوره تو دیوار خو.خخخخ

نه دیوار نیسه بیابون صافه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد