آریــــــامـن

الهه دوستی ، پیوند و آرامش

آریــــــامـن

الهه دوستی ، پیوند و آرامش

خانما نکنین نکنین


زنی از یکی از حقوقدانان برجسته پرسید : تا کی می خواهید اجازه دهید مردان همسر دوم اختیار کنند ، نمی خواهید جلوی این وضع را بگیرید؟ حقوقدان گفت : تا زمانی که زنان بپذیرند همسر دوم مردی که زن دارد نشوند...

قابل توجه فضول

فضول عزیزم همیشه سعی کن بیش از کپنت نطق نکنی.قابل توجهتون باید بگم ای پی شما تو قسمت نظرات ثبت میشه پس از شما زشته اگر میتونی و در حد توانت هست خجالت بکش. و من الله توفیق

دیکشنری ورژن بالا رسید


ﺩﯾﮑﺸﻨﺮﯼ ﺑﻪ ﺯﺑﻮﻥ ﺳﺎﺩﻩ !
ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺯﻥ: ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺰﻧﺪ …
ﻋﻄﺴﻪ : ﺭﺍﺱ ﺳﺎﻋﺖ ﺳﻪ
ﻓﺮﻭﺗﻦ : ﺁﻣﭙﻮﻝ
ﺳﺮﺑﺎﺯ : ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ
ﺑﯿﻨﺎﻣﻮﺱ : ﻣﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ
We Are : ﺑﻪ ﻭﯾﺎﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ﮔﻮﯾﻨﺪ
ﺳﯿﺘﻮﭘﻼﺳﻢ: ) ﺑﻨﺪﺭﯼ ( ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﭘﻼﺱ ﻭ ﻋﻼﻓﻢ
ﺁﻧﮑﺎﺭﺍ : ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ
ﻣﻤﻠﮑﺖ : ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻠﯽ
ﻋﺮﺽ ﺍﻧﺪﺍﻡ: ﭘﻬﻨﺎﯼ ﺷﮑﻢ ﺭﺍ ﮔﻮﯾﻨﺪ
ﺍﺯﻭﻥ ﺑﺮﻭﻥ : ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﺟﻮ ﺯﻣﯿﻦ
ﺳﻮﮔﻨﺪ : ﺧﯿﻠﯽ ﺍﻓﺘﻀﺎﺡ
:Injury ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ
:Eminem ﺑﻪ ﻟﻬﺠﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ، ﺍﻣﯿﻦ ﻫﺴﺘﻢ
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺧﻮﺍﺭ : ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻣﻮﺭﭼﻪ، ﻓﺤﺸﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺭﯾﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ
ﺩﻫﻨﺪ
ﮐﺎﻟﺴﮑﻪ : ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﻣﯿﻮﮤ ﮐﺎﻝ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ
ﺳﯿﻤﯿﻦ: ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ
ﺳﻮﻏﺎﺗﯽ : ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ
ﮐﺮﻩ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ : ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﺎﺷﻨﻮﺍﺳﺖ

فرهنگ لغت جدید رسید


فرهنگ لغت جدید:
قرتی :چایی که قر میدهد
کادو :برادر دوم
کاسه :برادر سوم
کامیون :برادر وسطی
باکتری :پ ن پ با قوری
کوسه :۱. ۲. ۴. ۵. ۶
فیله گوساله :فحش رایج بین فیل ها
باقرخان :کسی که هنگام خواندن قر می دهد
غیرتی :هر نوع نوشیدنی بجز چای

بعله دیگه


ﺷﻮﻫﺮ : ﺑﻌﺪ ﺍﺯ
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﺁﯾﺎ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﺯﻥ : ﻧﻪ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ
ﮐﻨﻢ ...
ﺯﻥ : ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ؟......
ﺷﻮﻫﺮ : ﻧﻪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎ
ﺧﻮﺍﻫﺮﺕ , ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ما مردا همچین موجودات وفاداری هستیم

همش دخدرا


دختره add کرده منو بعد بدون مقدمه pm داد!!!!
مرسی از add کردنتون : :OO
خواهشا بهم pm ندین ,سوالای شخصی نپرسین ,نزارین از accept کردنتون پشیمون شم!!! من bf فاب دارم خیلی هم دوسش دارم !!! الان 3 ساله با همیم خانواده هامونم در جریان هستن ایشالا اگه خدا بخدا ماه آینده میان خواستگاری
.شما دوست دخدر داری ؟
....
....
.(خدایا قبل این که بخوای کسی رو شفا بدی اول کاره اینو راه بنداز
دم به دم بر همه دم بر گل رخسار محمد صلواااات

حتما بخونین واقعا من با خوندن این داستان فهمیدم خانما چی هستن...


شوهر مریم چند ماه بود که در بیمارستان بسترى بود. بیشتر وقت‌ها در کما بود و گاهى چشمانش را باز مى‌کرد و کمى هوشیار مى‌شد. امّا در تمام این مدّت، مریم هر روز در کنار بسترش بود.

یک روز که او دوباره هوشیاریش را به دست آورد از مریم خواست که نزدیک‌تر بیاید.

مریم صندلیش را به تخت چسباند و گوشش را نزدیک دهان شوهرش برد تا صداى او را بشنود.

شوهر مریم که صدایش بسیار ضعیف بود در حالى که اشک در چشمانش حلقه زده بود به آهستگى گفت:
«تو در تمام لحظات بد زندگى در کنارم بوده‌اى. وقتى که از کارم اخراج شدم تو کنار من نشسته بودى. وقتى که کسب و کارم را از دست دادم تو در کنارم بودى. وقتى خانه‌مان را از دست دادیم، باز هم تو پیشم بودى. الان هم که سلامتیم به خطر افتاده باز تو همیشه در کنارم هستى. و مى‌دونى چى می‌خوام بگم؟»

مریم در حالى که لبخندى بر لب داشت گفت: «چى مى‌خواى بگى عزیزم؟»

شوهر مریم گفت: «فکر مى‌کنم وجود تو براى من بدشانسى میاره!»

تــــوجه توجــــه

بــه یــــــــک کــــــــبری جــــــهــــت پـــــاره ای از تـــصـــمـــیــــمــــاتـــــــ  نـــــــیـــــــازمــــــندیــــــم

لیلا...

ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﻪ ﯾﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ
ﺭﻭﺍﻧﯽ ؛ ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ
ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺁﺭﻭﻡ ﺳﺮﺷﻮ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﻣﯿﺰﻧﻪ ﻭ ﺯﯾﺮ ﻟﺐ ﻣﯿﮕﻪ : ﻟﯿﻼ … ﻟﯿﻼ … ﻟﯿﻼ …
ﻣﺮﺩ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﭼﺸﻪ ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﺳﻢ ﻟﯿﻼ ﮐﻪ
ﺑﻬﺶ ﻧﺪﺍﺩﻥ ، ﺍﯾﻨﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ !
ﻣﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﺵ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺮﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭ
ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻪ
ﻏﻞ ﻭ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﺴﺘﻨﺶ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ...
ﺯﻧﺠﯿﺮﻫﺎ ﺭﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻨﻪ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﺰﻧﻪ : ﻟﯿﻼ …ﻟﯿﻼ … ﻟﯿﻼ …
ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ : ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ
ﺩﯾﮕﻪ ﭼﺸﻪ ؟
ﻣﯿﮕﻦ : ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﻭ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻥ ،ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ....!!

خدافز

مــــن رفتــــــم بنــــــدر

بعلهههههه

ﺍﮔﻪ ﺳﻦ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻣﯽ ﺭﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻦ ﻭ ﺍﻭﻧﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : " ﭼﻨﺪ ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻡ؟ ! "
ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻤﺐ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺩﺳﺘﺖ ﻭ ﺍﮔﻪ ﮐﺎﺑﻠﻮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ
ﺑﺒﺮﯼ
ﻣﯿﺘﺮﮐﯽ !!..